آستین نو، بخور پلو – شهر قصه بهشت برین
سلام🙋🏻♀️
«به شهر قصه»ی بهشت برین خوش آمدید!
داستان امروز ما، یکی از حکایتهای معروف ملانصرالدین میباشد که «خانم جبلی» عزیز برایمان بازگو میکنند!
ملانصرالدین نام شخصیتی شوخ و دانشمند است که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه مانند ایران، ترکیه، افغانستان، پاکستان، کشورهای عربی و حتی هند و بوسنی داستانهایی دربارهی او و شیرینکاریهایش نقل میشود.
اینکه آیا نصرالدین شخصیتی واقعی بوده یا تنها زاییده تخیل مردم این منطقه است معلوم نیست.
نصرالدین در بسیاری از داستانها انسانی باهوش و زرنگ است، اما برای اینکه به دردسر نیفتد و بتواند حقش را بگیرد یا حرفش را بزند، خود را مانند انسانهای ساده و کم عقل نشان میدهد.
همین کار باعث میشود پادشاهان و حاکمان از کارهای او خندهشان بگیرد و او را اذیت نکنند.
در داستان «آستین نو، بخور پلو!» نصرالدین با زیرکی به حاکم نشان میدهد که فرق گذاشتن بین روستاییان به خاطر لباس و ظاهر آنها کار نادرستی است، اما این این نکته را نه به شکل مستقیم، بلکه به صورتی غیرمستقیم بیان میکند.
پ.ن:
سپاس فراوان از انتشارات «فاطمی» بابت همراهی و اعتمادشون به «شهر قصهی بهشت برین»